
ﻋﺸــــــﻖ …
ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …
ﻧــــﻪ زیبایــــی …
و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….
ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …
ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ …!


مقابل باد بایست..
بگذار عطر تنت...
سهم چشمان خسته ام باشد....


کارم از یــکی بود یکی نبــود گذشتــه است …
من در اوج قصه گـــم شدم …
عشق یعنی :
یکی ” بــود ” یکی ” نابــــود “


قول بده که خواهی آمد...
....
اما ...هرگز نیا !!!
اگر بیایی ، همه چیز خراب می شود
دیگر نمی توانم این گونه با اشتیاق به دریا و جاده خیره شوم ;
من خو کرده ام، به این انتظار
به این پرسه زدن ها در اسکله و ایستگاه;
اگر بیایی ...
من چشم به راه چه کسی بمانم ؟


به مردی که زبانِ سکوت زن را بفهمد ، باید گفت خدا قوت......


ختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . .
دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا !
یک هفته در تب ســـــــوخت . . . !!


⊰زنی پشت چراغ راهنمایی دست فروشی میکرد، ..√⊱
هیچکس به زن توجهی نمیکرد!
چند متر آنطرف تر از زن دست فروش ، زنی خودفروشی میکرد،
هیچکس به چراغ راهنمایی توجه نمیکرد!!!


بعضي مواقع دل آدم بدجوري گرم ميشه به چند تا جمله ساده....
مواظب خودت باش.....
لباس گرم بپوش سرما نخوري.....
غذا چيزي خوردي.....!!؟
رسيدي زنگ بزن.....
و جملاتي ديگه....اينها باعث ميشه كه حس كني هستي...
ولي امان از روزي كه اين حرفها رو روبروي آيينه به خودت بگي....!!


تو رو نمیبخشم ......... وقتِ بودن ، نبودی !
وقتِ دیدن ، ندیدی ! وقتِ عاشقی ، هرزگی کردی !
وقتِ گریه ، با دیگران خندیدی .....
تو رو هرگــــــــز نمیبخشم که هرگز با من نبودی
و من ... بسادگی ... همیشه با تو بودم.
نظرات شما عزیزان: